این روزها دلم خونِ خون است

مثل اناری بازمانده از شاخه ای که چشم به در دوخته تا تو بیایی و او را از شاخه بچینی

من اَنارِ آبانم

دل تنگت که می شوم، بغض هایم می ترکد

من تا آخرین انارِ روی درختِ این پاییز، به انتظارت خواهم نشست

نکند نیایی؟!