نردبان خیال
تـرنج وصل تو چیدن بـه نردبان خیال
چراغ بر لب باد است و آب در غربال
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 16:32 توسط سوری
|
تـرنج وصل تو چیدن بـه نردبان خیال
چراغ بر لب باد است و آب در غربال
بیا شوخی شوخی، جدی عاشقانه کنیم
غزل غزل، میخواهمت به هم حواله کنیم
بیا که کام دهیم و کامروا برویم
چقدر جوان ناکام شماره کنیم
شبی به خلوت یلدا بیا جوانه کنیم
سحر برای طشت رسوایی چاره کنیم
بیا هوس کنیم هم را
عشق را بهانه کنیم
"یلدا"
چه بهار باشد
چه پاییز
اینجا همیشه جای تو خالیست......
هرجا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کـار مـن سودازده، دیوانه گـری بود"فرخی یزدی"