ارغوان می‌بینی؟

ارغوان می‌بینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند…
مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را
آخر قصه شنودن را

فرصتی نمانده است

فرصتی نمانده است
بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا
یا من تو را می‌کشم
یا تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر
دنیا به همین چند سطر رسیده است
*****
به این‌که انسان
کوچک بماند بهتر است
به دنیا نیاید بهتر است
*****
اصلا
این فیلم را به عقب برگردان
آن قدر که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود
که می‌دود در دشت‌های دور
آن قدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرند‌گان
دوباره بر زمین...
زمین...

نه!
به عقب‌تر برگرد
بگذار خدا
دوباره دست‌هایش را بشوید
در آینه بنگرد
شاید
تصمیم دیگری گرفت ...

"گروس عبدالملکیان"