هنوز با همه دردم امید درمانست
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
"سعدی"
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 8:11 توسط سوری
|
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
"سعدی"
لحظه هایی که زخم کاری ات کم کم دارد خوب می شود از بهترین لحظه هاست و ما آدم ها چقدر خوب می توانیم اکسیر امید را به این زخم های کهنه بپاشیم؛ فقط وقتی می خواهیم. فکر می کردم این فرایند خیلی طولانی شود و از پا درم بیاورد، اما وقتی دست من می تواند این همه سازنده باشد و دلم این همه تپنده؛ من می مانم سر پا. می توانم هر چه حس شکوفاکننده است از آدم ها بگیرم. غم هایم و دغدغه هایم هم کنارم هستند. نخواسته ام هرگز نخواسته ام نابودشان کنم. راهم روشن است. مثل همیشه های دورم. خودم را عشق است.
که بی نصیب نمانند قاطعان طریق