انتظار خيسمان پايان ندارد
بنويس : بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سين سفره مان ايمان ندارد
بعد از همان تصميم كبري ابرها هم
يا سيل مي بارد و يا باران ندارد
انگار بابا همكلاس اولي هاست
يا مي نويسد اين ندارد آن ندارد
بابا انار و سيب و نان را مي نويسد
اما براي خواندنش دندان ندارد
بنويس كي آن مرد در باران مي آيد
اين انتظار خيسمان پايان ندارد
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 16:43 توسط سوری
|