خدا رو شکر...
خدا رو شکر...
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم،
این یعنی من هنوز زندهام.
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم،
این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمیزند.
خدا را شکر که مالیات می پردازم،
این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم.
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم،
این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم،
این یعنی من خانهای دارم.
خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.
خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم،
این یعنی من توانائی شنیدن دارم.
خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.
خدا رو شکر که من ديانا دارم...
خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر
+ نوشته شده در شنبه هفدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 12:36 توسط سوری
|